سوامی ساتیاناندا ساراسواتی
ترجمه: فاطمه سیگارچی
این بدن فیزیکی یک انبار انرژی پرانیک، یک دینام، با بینهایت نوع جریان الکتریکی است که در سراسر آن حرکت میکنند. چشمهای معمولی این بدن را ترکیبی از گوشت، خون و استخوان میبینند، اما یوگیها و دانشمندان نیروی عظیمی را پشت این بدن فیزیکی دیدهاند. پرانای بدن از هسته یک اتم ظریفتر است و ما هنوز نتوانستهایم آن را مهار کنیم. برای اکثر مردم پرانا به معنای نفس، اکسیژن، یون و غیره است. اما آزمایشهای علمی دارند به حقیقت نزدیکتر میشوند. دانشمندان در حال کشف ارتباط انرژیکی بین بدن فیزیکی و روانی هستند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که انرژی یا نیروی پرانیک به نیروی مادی و نیروی مادی قابل تبدیل به نیروی پرانیک است.
معادله معروف اینشتین را می دانید: E=MC2، یعنی ماده در حالت بالقوه اش ، انرژی است.
یک آزمایش علمی کوچک وجود دارد که میتوانیم از آن برای واضحتر نشان دادن این موضوع استفاده کنیم. اگر با چشم غیرمسلح به یک تکه استخوان نگاه کنید، تنها چیزی که میبینید یک استخوان است. اما اگر به همان تکه استخوان زیر ابرمیکروسکوپ نگاه کنید، چه میبینید؟ ابتدا مولکولها، سپس اتمها و بعداً هسته اتم را میبینید. در نهایت، شما رفتار خارقالعاده انرژی را کشف میکنید.
تکه استخوانی که ظاهراً ماده مرده بود، واقعاً مرده نبود. فقط چشمان ما قادر به تشخیص انرژی درون آن نبودند. دانشمندانی که به مطالعه میدانهای انرژی پرداختهاند، معتقدند که به اصطلاح ، «ماده مرده » نیز با انرژی پرانیک اشباع شده. بنابراین، پرانا تنها به معنای «زندگی» نیست، بلکه به معنای «وجود» نیز هست. معنای لغوی پرانا «زندگی هستی یافته» است. جایی که تحرک و ثبات ترکیب شده باشند، پرانا وجود دارد. اگر جسمی فاقد پرانا باشد، متلاشی میشود.
توزیع انرژی
تک تک تارهای بدن توسط این جریان پرانیک از طریق سیستم پیچیدهای از کانالها یا جریانهای انرژی به نام نادیها بهم متصل میشوند. نادیها مورد تحقیق قرار گرفتهاند و عملکرد آنها را میتوان با عملکرد یک سیستم الکتریکی مقایسه کرد. انرژی در بدن فیزیکی ما به همان شیوهای توزیع میشود که سیستم الکتریکی انرژی را از ایستگاه تولیدکننده به اتاق شما توزیع میکند.
چاکرای مولادهارا ایستگاه تولیدکننده است. از اینجا، انرژی از طریق سه سیم با توان بالا – نادی آیدا، پینگالا و سوشومنا – به محل چاکراهای مختلف یا ایستگاه های فرعی واقع در امتداد ستون فقرات توزیع می شود. از محل چاکراها، انرژی از طریق قطبهای اصلی یا نادیهای اصلی به اندامها و قسمتهای مختلف بدن توزیع میشود. از نادیهای اصلی، توزیع دیگری از طریق هزاران نادی فرعی انجام میشود که انرژی را به تک تک سلولهای بدن حمل میکنند.
جایی که برق نباشد، نوری هم وجود ندارد. جایی که انرژی وجود ندارد، زندگی هم وجود ندارد. میدانید وقتی یک اتصال کوتاه در سیستم الکتریکی وجود دارد چه اتفاقی میافتد – چراغها برای یک دقیقه خاموش میشوند. یا گاهیاوقات به دلیل اضافه بار، ولتاژ بسیار پایین میآید و همه چراغها کم نور میشوند.
در این بدن فیزیکی نیز، پرانا شاکتی گاهی دستخوش تغییرات و افتهای زیادی میشود. از چاکراهای مختلف، پرانا در تمام اندامها و قسمتهای اصلی بدن توزیع میشود. در برخی از مراحل، انرژی اضافی و در برخی دیگر افت انرژی وجود دارد. همه افراد گاهی از دست دادن انرژی را تجربه کردهاند.
برخی از افراد اغلب دچار افسردگی میشوند بطوری که انرژی آنها به قدری کم است که همه چیز بد و کدر به نظر میرسد و هیچ چیز را دوست ندارند. گاهیاوقات، اگرچه نادیهای اصلی هدایت پرانا را انجام میدهند، اما در نادیهای فرعی نقصانی وجود دارد. آنگاه بدن به درستی کار نمیکند. اختلال عمده، انسداد یا عدم تعادل در کانالهای انرژی منجر به چیزی میشود که در زبان پزشکی به عنوان «فروپاشی عصبی» شناخته میشود. پس تمام این شرایط نظیر افسردگی، فروپاشی، انسداد انرژی، انرژی بیش از حد و… به دلیل وضعیتهای مختلف انرژی پرانیک میباشد.
دیدگاه تن-روانی
بسیاری از مردم میگویند که همه بیماریها در ذهن ایجاد میشود. این درست است، اما نه به معنای مطلق. منشأ بیماری فقط در ذهن نیست، در بدن نیز هست. بسیاری از بیماریها از ذهن منشا میگیرند و به بدن منتقل میشوند. آنها به عنوان بیماریهای روانتنی شناخته میشوند. هنگامی که بیماریها از بدن منشا میگیرند و به ذهن منتقل میشوند، به عنوان بیماریهای تن-روانی شناخته میشوند.
بدن پایه و پرانا نیرو است. میدانیم که بدن و ذهن بدون پرانا نمیتوانند وجود داشته باشند. بنابراین، در هاتا یوگا و همچنین در تانترا، ما در مورد بیماری تن-روانی صحبت میکنیم و وقتی پرانا را به قسمتهای مختلف بدن میرسانیم، در حال درمان این نوع بیماری هستیم.
من سالها پیش بر این عقیده بودم که هر بیماری در ذهن منشا میگیرد. من به همه میگفتم که بیماری آنها روحی است نه جسمی. اما وقتی دیدم مردم با تمرین هاتا یوگا، پرانایاما و سایر تکنیکها بهتر میشوند، مجبور شدم طرز فکرم را تغییر دهم.
پرانا پایه سلامت و بیماری انسان است. حتی یک بیماری روانی را میتوان با تامین پرانا درمان کرد. بنابراین، در یوگا فرضیه این است که همه بیماریها ناشی از توزیع نادرست پرانا در بدن فیزیکی است. حتی آن دسته از بیماریهایی که ماهیت روانشناختی دارند، در واقع ناشی از عدم تعادل در توزیع پرانیک هستند.
به عنوان مثال:
چاکرای ویشودی یکی از ایستگاههای اصلی توزیع پرانا است. در محل اتصال گردن قرار دارد و پراناها از ویشودی به قسمتهای مختلف در آن ناحیه – گوش، چشم، بینی، گلو، تیروئید، پاراتیروئید، تیموس و غیره – پخش میشوند. اگر پرانا به تیروئید توزیع نامناسبی داشته باشد، بیماریهای عاطفی رخ میدهد. بسیاری از عقدههای احساسی که ما از آن رنج میبریم مستقیماً ناشی از کمکاری تیروئید یا پرکاری تیروئید است و این وضعیت ناشی از توزیع نامناسب پرانا از چاکرای ویشودی است. بنابراین یک مشکل عاطفی ناشی از توزیع نامناسب پرانا در مجموعه تیروئید را باید تن-روانی نامید نه روان تنی.
برای مثال دوم:
بگذارید چاکرای مانیپورا را در پشت ناف در نظر بگیریم. این مرکز اصلی توزیعکننده سیستم گوارش و غدد فوق کلیوی است. همانطور که میدانید غده فوق کلیوی هورمون آدرنالین را تولید میکند. اگر توزیع نامناسب پرانا از چاکرای مانیپورا به غدد فوق کلیوی رخ دهد، از ترس روانی، کولیت و سایر بیماریهای جسمی رنج خواهید برد.
مثال سوم بسیار مهم است.
چاکرای سوادهیستانا که در دنبالچه قرار دارد، ایستگاه توزیعکننده پرانا برای کلیه اندام های تناسلی-ادراری به جز بیضهها است و شامل رحم، تخمدانها، کلیه و مثانه و اندام ادراری است. حال اگر توزیع نامناسب پرانا انجام شود یا انرژی اضافی توسط این اندامهای خاص بدن مصرف شود، مشکلات این مرکز را خواهید داشت. گاهی اوقات، افرادی که از سردی یا ناتوانی جنسی رنج میبرند به پزشک مراجعه میکنند و او بلافاصله به آنها میگوید: «شما یک مشکل روانی دارید. چیزی از دوران کودکی شما را تحت تأثیر قرار داده. من کاملاً با این نظریه مخالف نیستم. تجربیات دوران کودکی ما بر الگوهای رفتاری کنونی ما تأثیر میگذارد، اما باید به خاطر داشته باشید که هر نوع سردی یا ناتوانی، روان-تنی نیست، بلکه تن-روانی است.
انتقال انرژی
علم پرانا ویدیا برای تسهیل توزیع مناسب پرانا در کل بدن طراحی شده است. اگر در هر جایی پرانا زیاد است، با این علم میتوانید آن را متعادل کنید. اگر بیماری ناشی از کمبود پرانا شاکتی باشد، پرانای اضافی از ناحیه دیگری به قسمت آسیب دیده بدن وارد میشود. این کار با تبدیل پرانا به انرژی مغناطیسی و سپس به جریان انرژی روانی انجام میشود. هنگامی که پرانا به انرژی مغناطیسی تبدیل میشود، میتواند از طریق انگشتان، نگاه یا فکر به خارج از بدن نیز منتقل شود. میتوان آن را با یک گل منتقل کرد. همچنین میتوان از آن برای شارژ جسمی مانند مالا استفاده کرد، همانطور که باتری ماشین خود را با سیم های برق شارژ میکنید.
انتقال پرانا یک اتفاق طبیعی است که همیشه، آگاهانه و ناخودآگاه اتفاق میافتد. دانشمندان مشاهده کردهاند که انرژی بدن انسان به بیرون و درون جریان دارد. ارتعاشات یا بارهای انرژی به طور مداوم از هر جسم فیزیکی ساطع میشود. برخی از افراد دارای تشعشعات پرانیک قوی طولانی مدت هستند، در حالی که برخی دیگر دارای تابش ضعیف کوتاه هستند. تحقیقات با عکاسی کرلیان این فرضیه انرژی پرانیک را تأیید کرده است.
پرانا بسیار ظریف است و فقط توسط کالبد روانی قابل لمس است. افراد حساس میتوانند آن را احساس کنند و کسانی که ذاتاً شفادهنده هستند با این توانایی متولد میشوند و پرانامایا کوشا آنها عمدتاً متجلی میشود. این افراد اگرچه این علم را از هیچ مرشد یا کتابی نیاموختهاند، اما میتوانند بیماران را شفا دهند. اغلب خود آنها از قدرت خود شگفت زده میشوند و متعجب میشوند که از کجا آمدهاند و چگونه این کار را میکنند.
البته، اکثر مردم شفادهنده به دنیا نمیآیند، اما بسیاری از آنها میتوانند این پتانسیل را تا حدی از طریق تمرین پرانا ویدیا توسعه دهند. این تکنیک نه تنها آگاهی شما را به ذخایر عظیم انرژی در بدن انسان باز میکند، بلکه به شما میآموزد که چگونه آگاهانه آنها را برای بهبود سلامت خود و دیگران دستکاری کنید.
بالا بردن و توزیع پرانا
در تمرین پرانا ویدیا، کانالی که برای بالا بردن پرانا استفاده می شود، پینگالا نادی است که در علم مدرن میتواند با سیستم عصبی سمپاتیک مرتبط باشد. پینگالا از چاکرای مولادهارا در پایه ستون فقرات سرچشمه می گیرد. به راست و چپ میپیچد و از محل تمام چاکراهای اصلی عبور میکند. سرانجام در آجنا خاتمه مییابد، جایی که انرژی برای توزیع ،جمع آوری و ذخیره میشود. برای تمرین پرانا ویدیا باید درک خوبی از پینگالا نادی داشت.
قبل از شروع تمرین، اگر انسداد انرژی در هر جایی از بدن وجود دارد، ابتدا باید با تمرین یوگاسانا آن را از بین ببرید. سری شاکتی باندا به ویژه برای پاکسازی انسدادهای انرژی در بدن مهم است.
در مرحله بعد باید اوجایی پرانایاما را کامل کنید و با محل تمام چاکراها آشنا شوید. مکانیابی بیشتر چاکراها نسبتاً آسان است زیرا با نقاطی مرتبط هستند که میتوانیم مستقیماً آنها را احساس کنیم: مولادهارا – پرینه، سوادیستانا – دنبالچه، مانیپورا – پشت ناف، آناهاتا – پشت جناغ، ویشودی – پشت گودی گلو. پیدا کردن آجنا سختترین است. در غده صنوبری، درست در بالای طناب نخاعی در بصل النخاع قرار دارد. اگر به کتابی در مورد آناتومی نگاه کنید، متوجه میشوید که کجاست، اما اگر سعی کنید مکان آن را ذهنی پیدا کنید، نمیتوانید آن را پیدا کنید.
بنابراین ما یک تمرین بسیار ساده برای این کار داریم.
چشمان خود را ببندید و روی مرکز ابروها تمرکز کنید. اگر میتوانید یک نقطه، بیندو یا ستاره را در این نقطه تجسم کنید، میتوانید به مرحله بعدی این تمرین بروید. اگر نمیتوانید چیزی را در آنجا تجسم کنید، یک مومیایی کننده را در مرکز ابرو بمالید. در عرض چند ثانیه احساساتی را در آنجا احساس خواهید کرد که به شما کمک میکند تا بیندو یا ستاره را پیدا کنید.
وقتی توانستید بیندو را تجسم کنید، با کمک اوجایی پرانایاما، آن را به سمت عقب، به آجنا و جلو به سمت مرکز بین ابروها حرکت دهید. احساس کنید که دارید به عقب و جلو نفس میکشید.
هنگامی که این تمرین جا افتاد و تثبیت شد و شما توانستید مکان همه چاکراها را پیدا کنید، باید تصویر ذهنی واضحی از نادی پینگالا ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که پینگالا مستقیماً به سمت آجنا نمیرود. در پیچ و قوسهای کاملا متقارن حرکت میکند. با شروع از مولادهارا، پینگالا به سمت راست میپیچد و به سمت سوادیستانا میرود. سپس به سمت چپ میپیچد و از مانیپورا میگذرد، به راست میپیچد و از آناهاتا، سپس به چپ و از ویشوددی عبور میکند. در نهایت به سمت راست میپیچد و به آجنا ختم میشود. اگر به خاطر بسپارید که منحنیهای اول و آخر به سمت راست هستند، به یادآوردن مسیر آسانتر است.
هنگامی که تصویر واضحی از مسیر پینگالا داشتید، آمادهاید تا به بالا بردن پرانا را آغاز کنید. دم اوجایی بگیرید و در مسیر پیچها و چاکراها از مولادهارا به سمت آجنا حرکت کنید. بازدم اوجایی کنید و از همان مسیر به پایین به سمت مولادهارا برگردید. در هنگام بالارفتن دم بگیرید و در هنگام پایین آمدن بازدم کنید. رنگ پینگالا نادی قرمز است. بنابراین هنگام دم و بازدم، تصور کنید که در مسیری قرمز رنگ حرکت میکنید. در پایان هر دم، کومباکا (حبس نفس) را در چاکرای آجنا تمرین کنید. پس از چهل دور، انرژی را در قسمت آسیب دیده توزیع کنید.
توزیع پرانا شاکتی در قسمت آسیب دیده یک فرآیند بسیار پیچیده است، زیرا باید بدانید که چگونه آن قسمت مشخص، با چاکرای آجنا مرتبط است. فرض کنید در زانو درد دارید. شما باید پرانا را از چاکرای آجنا به آن قسمت برسانید. این عرضه پرانا به آن بخش آسیب دیده، باید با یک نوع بسیار ظریف اوجایی انجام شود. هر القا باید آنقدر ظریف باشد که بتواند حدود یک دقیقه طول بکشد. اما باید مسیرهای فیزیولوژیکی و یوگایی دقیق از چاکرای آجنا تا قسمت آسیب دیده زانو را بدانید.
مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد. شما باید مسیر درست را پیدا کنید و وقتی آن را کشف کردید، پرانای خود را از چاکرای آجنا به قسمت آسیب دیده به گردش درآورید. پرانای شارژشده را تا زمانی هدایت کنید که احساس شدید گرما و ذوب و نوعی حضور مغناطیسی در آن قسمت خاص بدن داشته باشید. اول باید برای خودت انجام دهی، سپس میتوانی برای دیگران هم انجام دهی.
پرانا و مانترا
در تانترا، بهترین راه برای انتقال پرانا شاکتی از طریق مانترا است. هر مانترا رسانای نوع خاصی از انرژی است. به عنوان مثال، یک مانترای مخصوص برای نیش مار وجود دارد. وقتی فردی این مانترا را هزاران بار تکرار میکند، با نوع خاصی از انرژی شارژ میشود. اگر کسی توسط مار گزیده شده باشد، کسی که مانترا را کامل کرده باشد فراخوانده میشود. به محض اینکه او مانترا را میخواند، سم بدون ایجاد درد یا آسیب بیشتر ناپدید میشود.
مانتراهای تانتریک حامل انرژی پرانیک هستند که باید طبق قوانین برای اهداف مشخص استفاده شوند. بسیاری از مانتراها در تانترا شاستراها ارایه شدهاند، اما برای استفاده صحیح از آنها لازم است آنها را با دقت مطالعه کنید.
اکثر مردم قدرت مانترا را درک نمیکنند و فکر میکنند که میتوانند از آن به روش خودشان استفاده کنند. عدهای از هر کلمه یا نامی برای مانترا خود استفاده میکنند. به عنوان مثال، شما ممکن است یک مرد بزرگ را تحسین کنید و بخواهید از نام او یک مانترا بسازید، اما این نمیتواند یک مانترا باشد. اگر آن مرد را به عنوان گورو یا خدای خود در نظر میگیرید، پس نسبت به او احساس دارید، بنابراین آوای نام او را دوست دارید. این یک مانترای احساسات است، یک مانترا از پرانا شاکتی نیست.
مانتراهایی با انواع طولها و توضیحات وجود دارد. مانتراهای متون مقدس وجود دارد. مانترا برای تب، برای مقابله با سم و بیماری؛ برای رفع موانع، مشکلات و شبهات؛ برای افزایش سلامتی، ثروت و خواب سالم؛ برای ازدواج، دودمان و عمر طولانی. البته لازم نیست همه اینها را تمرین کنید. اگر پرانایاما، مودرا و باندها را تمرین کنید، ظرفیت پرانا شاکتی خود را افزایش می دهید. سپس می توانید با یک مانترا، گل، مالا، فکر یا تماس به دیگران کمک کنید.
لمس (تماس) شفابخش
پیش از این، پرانا ویدیا تنها توسط یوگی ها و شفا دهندگانی که در این علم مهارت داشتند، شناخته شده و انجام می شد. با این حال، امروزه این روش باستانی درمان، توجه بسیاری از مقامات برجسته پزشکی را به خود جلب کرده است و تحقیقات برای تعیین کاربرد آن در محیطهای پزشکی مدرن در حال انجام است.
در یک آزمایش، تحت نظارت دکتر کریگر D. Krieger، استاد آموزش پرستاری در دانشگاه نیویورک، 64 بیمار به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه «لمس شفابخش» (درمان کف دست یا شفای روانی) را دو بار در روز از پرستاران دریافت کردند. و گروه کنترل فقط مراقبت های معمول پرستاری را دریافت کردند. پس از روز اول، بیمارانی که لمس درمانی دریافت کردند، افزایش قابل توجهی در سطح هموگلوبین خون خود نشان دادند. هیچ تغییر قابل توجهی در بیماران درمان نشده مشاهده نشد.
«دست گذاشتن» ساده است و هر کسی می تواند آن را تمرین کند. شفا دهنده ابتدا دست های خود را به آرامی روی ناحیه آسیب دیده بدن فرد بیمار قرار می دهد و سپس روی ارسال انرژی شفابخش از طریق آنها تمرکز می کند.
سایر محققان در حال بررسی پرانا و پتانسیل درمانی آن هستند. آزمایشها با حیوانات نشان دادهاند که وقتی از مراقبت و لطافت زیادی در جراحی استفاده میشد، میزان بهبودی بیشتر و میزان عفونت بعد از عمل کمتر از گروه دیگری بود که در آن مراقبتهای کمتر و تکنیکهای وحشیانهتر استفاده میشد. کارهای زیادی در این زمینه برای انجام دادن باقیمانده و هم اکنون به آرامی در حال گسترش است. عکاسی کرلیان، آزمایشها درمورد رشد گیاهان و حیوانات، هرمشناسی و یوگا همگی به این واقعیت اشاره میکنند که «لمس شفابخش» بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ظاهر به نظر میرسد .
راز سلامتی
در این عصر مدرن، مردم به شدت نگران ویتامین ها و مواد معدنی هستند، اما یک چیز مهم را فراموش کرده اند. سلامت جسمی ، هدف نهایی نیست. بلکه وضعیت درونی است که سلامت واقعی را تشکیل می دهد. در قدیم، مردم با اپیدمی های آبله، طاعون، وبا، تب زرد، بیماری خواب و بسیاری موارد دیگر مواجه بودند. اما اکنون علیرغم پیشرفت علم مدرن، وقتی سلامت انسان مطرح است با بحران مواجه ایم. هرگز در تاریخ چنین بیماری های وحشتناکی نداشته ایم. در این مواقع، ما مجبوریم بیندیشیم که «آیا راهی برای دستیابی به بهترین وضع سلامتی ممکن وجود دارد؟» در سال های اخیر به این نتیجه رسیده ایم که یوگا پاسخ این سوال است.
جزء ذهنی
ما از بدن فیزیکی مراقبت می کنیم، سعی می کنیم نیازهای تغذیه ای خود را با ویتامین ها و مواد معدنی کافی برآورده کنیم، اما برای لحظه ای بیایید به هستی درونی فکر کنیم. پس ذهن چی؟ ما در تلاش نبوده ایم که نیازهای ضروری ذهن را برآورده کنیم، بنابراین انسان دچار بیماری روانی شده است. او حتی نمی داند چگونه فکر کند، به چه فکر کند، یا چرا فکر کند. چه چیزی را احساس کنیم، چگونه احساس کنیم، یا چرا احساس کنیم. ذهن او مانند اتومبیلی است که توسط راننده ای که به شدت مست است رانده می شود. به طور تصادفی ممکن است ماشین به مقصد برسد، اما به احتمال زیاد در طول مسیر با تصادف روبرو خواهد شد. بنابراین بسیار مهم است که ما در مورد کنترل ذهن، آموزش ذهن به عنوان یک کل، و در نتیجه بهبود کیفیت سلامت روان دانش داشته باشیم. این موضوع اصلی یوگا است.
چرا هر روز حمام می کنید؟ چرا خانه خود را تمیز نگه می دارید؟ به این دلیل است که شما معتقدید که نظافت فیزیکی، تمیزی بیرونی برای سلامتی لازم است. به همین ترتیب، آیا تا به حال به این فکر کرده اید که افکار مشخصی باید از ذهن پاک شوند؟ شما دو بار در روز آشپزخانه و حمام را تمیز می کنید، اما ذهن تان را چطور؟ وقتی فکر ترس، اضطراب یا اندوه به ذهن شما خطور می کند، چه می کنید؟ فقط خودتان را رها می کنید و در آن سقوط می کنید؛ شما حتی سعی نمی کنید آن را از ذهن پاک کنید. به همین دلیل است که از اضطراب، ترس، افسردگی، دلمردگی و عصبانیت رنج می برید.
این افکار به ذهن شما ضربه می زند و ذهن شما را آلوده می کند درست مانند ویروسی که در بدن شما ویرانی ایجاد می کند. اما یک فکر ، خطرناک تر، قدرتمندتر و موثرتر از یک ویروس فیزیکی معمولی است. وقتی یک ویروس وارد بدن شما می شود، می توان آن را با درمانها و داروهای خاصی درمان کرد. اما وقتی فکری وارد میشود، وقتی ترس به سراغ شما میآید، وقتی احساسات و اضطراب وارد ذهن شما میشود، آیا میدانید چه تأثیرات گستردهای در پی خواهد داشت؟ بنابراین، وقتی از سلامت صحبت می کنیم، قطعاً باید درک کنیم که درباره سلامت ذهن، سلامت هستی درونی، دانش و آگاهی کافی نداریم.
سه شاکتی
یوگا یک سیستم عملی کامل برای سلامت جسمی، روانی و معنوی است.
بر اساس فلسفه پایه ای یوگا، انسان ترکیبی از سه مؤلفه اساسی است:
- نیروی حیات (پرانا شاکتی)،
- نیروی ذهنی (چیتا شاکتی)
- و نیروی معنوی (آتما شاکتی).
پرانا نیروی حیات کیهانی است و این بدن مقدار مشخصی از آن را داراست. وجود ما معجزه ای از پرانا شاکتی است. به خاطر پرانا است که زندگی می کنیم، حرکت می کنیم و رشد می کنیم. این پرانا شاکتی هوایی نیست که ما تنفس می کنیم، در ذات ماست و با آن بدنیا آمده ایم، جنین تا چهار ماهگی با پرانای مادر زندگی می کند، اما از ماه پنجم به بعد، یک واحد پرانیک مستقل ایجاد می کند. زندگی ، تجلی پرانا است.
وقتی پرانا با ولتاژ صحیح جریان دارد، شما احساس قوی، پرانرژی بودن و اشتیاق می کنید و تمام قوای حسی شما تیز هستند. اما وقتی ولتاژ کاهش می یابد، از نظر فیزیکی احساس ضعف و خستگی می کنید.
علاوه بر پرانا، شاکتی دیگری در بدن به نام ذهن یا آگاهی وجود دارد که از طریق آن میتوانیم فکر کنیم، به خاطر بسپاریم، تجزیه و تحلیل کنیم و تمایز ایجاد کنیم. توانایی های ذهنی زیادی در درون ما وجود دارد و همه آنها بازی یا تجلی شاکتی ذهنی هستند.
پرانا شاکتی و شاکتی ذهنی در این کالبد فیزیکی با دو جریان مهم که به ترتیب پینگالا نادی و آیدا نادی شناخته می شوند، نشان داده می شوند. کلمه نادی به معنای جریان است. در هر لامپ دو سیم مثبت و منفی دارید. به همین ترتیب در هر عضو و قسمتی از بدن ترکیبی از هر دوی این شاکتی ها وجود دارد. پرانا شاکتی و شاکتی ذهنی تمام بدن انسان را فرا گرفته است.
نیروی پرانیک مثبت و نیروی ذهنی منفی است. وقتی این دو به هم متصل می شوند، انرژی ایجاد می کنند. اگر قطعی وجود داشته باشد، چه اتفاقی می افتد؟ اگر یکی از سیم ها را از جعبه فیوز جدا کنید، چراغ روشن نمی شود. در اندام های پایین و بالاتر نیز همین گونه است. اگر یکی از انرژی ها جاری شود و دیگری جریان نداشته باشد، اندام ها کار نمی کنند. بنابراین، طبق یوگا، باید توزیع متعادل انرژی در هر قسمت از بدن از سر تا پا وجود داشته باشد. اگر عدم تعادل وجود داشته باشد، بیماری وجود دارد.
پرانا شاکتی و چیتا شاکتی هر دو انرژی فیزیکی هستند. اتما شاکتی، سومین نوع انرژی، معنوی است. این انرژی، غیر فیزیکی، ماورایی و بی شکل است. چاکرای مولادهارا هم انرژی فیزیکی و هم انرژی معنوی تولید می کند، اما انرژی معنوی توسط یک مولد بزرگتر تولید می شود. این انرژی نمی تواند توسط آیدا یا پینگالا هدایت شود. برای این کار مسیر دیگری به نام سوشومنا وجود دارد که انرژی معنوی را از مولادهارا مستقیماً به ساهاسرارا هدایت می کند تا کل مغز را باز کند.
می دانید که فقط یک بخش از مغز کار می کند. نه (9) بخش قفل اند. این 9 بخش از مغز حاوی دانش، تجربه و قدرت بیپایان اند، اما ما قادر به استفاده از آن نیستیم زیرا هیچ نیروی آگاهانه وجود ندارد. وقتی سوشومنا این انرژی معنوی را به چاکرای ساهاسرارا هدایت می کند، قسمت های خفته مغز فعال می شوند. سپس آنها نه تنها سلامت روانی، بلکه ثروت معنوی را نیز به شما می دهند. هنگامی که تمرینکننده یوگا بتواند کندالینی را بیدار کند و آن را از طریق سوشومنا نادی با ساهاسرارا مرتبط کند، استاد بدن، ذهن و روح میشود.
بنابراین راز سلامتی انسان، توزیع صحیح سه شاکتی – پرانا، ذهن و روح – است.
در یوگا این کار ازسه طریق انجام می شود :
- تمرینات هاتا یوگا که بدن فیزیکی را تصفیه و پاک می کند،
- پرانایاما که کانال ها یا نادی هایی را که انرژی از طریق آنها توزیع می شود را تصفیه می کند
- و مدیتیشن که جریان پرانا و ذهن را متوقف می کند
- و انرژی معنوی را مستقیماً به مغز، چاکرای ساهاسرارا هدایت می کند.
شاخههای مختلف یوگا مانند هاتا، راجا، کریا و … سیستمهای بسیار قدرتمندی برای سلامتی نه تنها این بدن فیزیکی خارجی، بلکه سلامت انسان در کل هستند.
برای به دست آوردن سلامت کامل، لازم است که زندگی معنوی ، پایه و اساس زندگی عادی ما شود. مردم این قرن به این فکر می کرده اند که باید زندگی معنوی را به خاطر بهبود زندگی جسمانی زیسته شود. گاری را جلوی اسب گذاشته ایم. ما حیات جسمانی را پایه می دانیم و حیات معنوی را فرعی می دانیم، اما باید برعکس باشد. زندگی انسان اساساً معنوی است; زندگی فیزیکی تنها بخشی از وجود اوست. ما اشتباهات زیادی به همین منوال مرتکب شده ایم. ما می گوییم «آه، الوهیت/خدا در درون ماست»، گویی ما ظرف های الهی هستیم. درحالیکه در واقع این ما هستیم که در الوهیت هستیم، نه الوهیتی که در ماست. این طرز فکری متفاوت است که باید برای اصلاح خطاهای جسم، ذهن و روح و ایجاد هماهنگی در همه سطوح وجودی مان توسعه یابد.
شکی نیست که ما در سطح ذهنی مرتکب اشتباه شده ایم و ذهن را نادیده گرفته ایم. و اینگونه مریض و بدبخت شده ایم. وقتی به مسیر یوگا می رویم مهمترین چیز برای ما روح است، سپس ذهن و سپس بدن. در فلسفه مادی گرایی، بدن آلفا و امگا است، اما در فلسفه یوگا ، بدن اولین و آخرین نیست. این بدن فیزیکی همه چیز نیست. این فقط بخش کوچکی از وجود نامتناهی ماست. ما باید این بدن را به درستی حفظ کنیم، اما نه فقط از طریق داروها، آرامبخشها و غذاهای مغذی. ما باید تفکر، فلسفه، اصول و باورهای درست را ضمیمه کنیم.
و افزون بر این، ما باید هنر دیانا یوگا را توسعه دهیم، که در آن چشم ها بسته اند اما ذهن در حال گسترش است و درخشان تر و آگاه تر می شود. جایی که این دنیای کوچک نام ها و اشکال آنجا نیست، بلکه جایی که وجود نامتناهی در چشم اندازی روزافزون از زندگی کیهانی در برابر ماست.
منبع: Yoga magazine 1980
2 نظر در “پرانا ویدیا – علم و دستکاری انرژی”
باسپاس از همه شما عزیزان
سپاس ازمطالب آموزنده تون